چشمان خاموش

اینک اما بعد از آن روزها...

چشمان خاموش

اینک اما بعد از آن روزها...

خوکان بشنوید...

خوکان بشنوید ... 

انتهای کارتان نزدیک است ...

تا کی دروغ؟
تا کی عوام فریبی؟
خوکان صدای نعره های خشم را می شنوید؟ 

فایده ندارد!! 

خود را هم اگر به نشنیدن بزنید سودی به حالتان ندارد! 

چشمان حریصتان را با میله های داغ بیرون خواهند آورد... 

خورجین جیبهایتان را طوری پر خواهند کرد که از سنگینی استخوان هایتان خرد شود! 

لجن را با چشمانی گرد شده خواهید خورد و با اشتیاق لب به تعریف خواهید گشود... 

اندک زمانی را که باقی مانده را با غریزه ی شهوانی بی شرمانه خود سر کنید... 

همه  ی حیوانات را جمع کنید و باز هم با هم نزدیکی کنید 

بگذارید از بی شرمیتان همه لذت ببرند... 

می دانم !! 

می دانم این گوسفنداان باز هم ابلهانه از شما دفاع خواهند کرد... 

اما می دانم زمان زیادی برایتان باقی نمانده... 

آلات شهوانیتان را ،خشم «بیدار شده ها» خواهد سوزاند... 

آن آلاتی که با درخشانی در معرض نمایش می گذارید  

 اشک هایی که از سر مظلومیتی دروغین می ریختید هم دیگر هیچ کمکی بهتان نخواهد کرد! 

می دانم  زمان اضمحلالتان نزدیک است! 

فرو خواهد ریخت قلعه پوشالیتان...  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد