چشمان خاموش

اینک اما بعد از آن روزها...

چشمان خاموش

اینک اما بعد از آن روزها...

متنِ دل

بر متن دلم هزار سجده ی شوق است

و در تبار هستی ثانیه ها شمعدانی ها می غلتند

میخندد  دیوار آن سوی حیاط

و خورشید خنده کنان میرقصد بر سر باغ

خبر از حال  خوشی در گوش شقایق خوانَد

و لبخندی که بر لبان سرخش می درخشاند معانی را

و اکنون

نغمه های خوش زندگی می تراود از پرنده ی نازک دلِ سبک روزی

و چه نوای خوشی دارد جویبار زندگی


بداهه - میلاد یاورنژاد

نظرات 3 + ارسال نظر
ویس سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:35

خیلی خوب سرودی. چه پیام فرحبخشی داشت این سروده.شنیدن نغمه ی خوش زندگی . شنیدن خبر خوشی در گوش ودیدن خنده ی خورشید. چه حال خوبی داره نوشته ی شما. احساس سبکی و نشاط برایم آورد.

ممنون ویس عزیز
برایم واقعا این حس بود و خواست این حس را با دوستانم هم قسمت کرده باشم. حقیقتا بدون فکر قبلی و بداهه لغات پشت سر هم آمدند و خوشحالم که باعث ایجاد حسی خوب در شما شده است.

زهرا سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:35

سلام
اگر انتقادپذیر باشید 1انتقاد ،این متن به دلم ننشست
احساس میکنم واقعی نیست،از دل نیومده و شاید 1توهم ویا خیال باطل ویا حتی مخفی کردن حقایق باشه
در مجموع احساس کردم خیلی منفی هست هر چند ظاهرش مثبت به نظر میاد.

سلام
ممنون از توجه و ریز بینیتون دوست عزیز
میدانید
کسانی که مرا از نزدیک میشناسند می دانند که ادم شادی نیستم
و شما از پس حس خوبی که به من دست داده بود، حزن دلم را خواندید که جای بسی خرسندی و تشکر دارد.
اما حقیقت این است که من زمان نوشتن این کلمات واقعا حال خوبی داشتم و در کل هم رو به مثبت قرار گرفتم، حال با این کا رندارم که شادی سرشاری که در متن بود گذرا بود...
اما باز هم ازتون تشکر می کنم
زحمت کشیدین و خوشحالم کردین که نظر واقعیتون رو گفتین و انتقاد کردین.

omid دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 19:19

زیبا بود
اگر اشتباه نکنم نوید آسوده دلی داشت؟!!

ممنون دوست عزیز
کاملا درست حس کردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد